عاشقانه

 

 

هوا ترست به رنگ هوای چشمانت
دوباره فال گرفتم برای چشمانت
اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا
قبول کن که بریزم به پای چشمانت
بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی برد
اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت
دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست
که مانده در عطش کوچه های چشمانت
تمام آینه ها نذر یاس لبخندت
جنون آبی در یا فدای چشمانت
چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی آیی
در انتظار چه خالیست جای چشمانت
به انتهای جنونم رسیده ام اکنون
به انتهای خود و ابتدای چشمانت
من و غروب و سکوت و شکستن و پاییز
تو و نیامدن و عشوه های چشمانت
خدا کند که بدانی چه قدر محتاج ست
نگاه خسته من به دعای چشمانت

هدیه تولد

GotSmiley for FREE! Click Here

می توان با یک گلیم کهنه هم
روز را شب کرد و شب را روز کرد
می توان با هیچ ساخت
می توان صد بار هم مهربانی را خدا را عشق را
با لبی خندانتر از یک شاخه گل تفسیر کرد
می توان بیرنگ بود
هم چو آب چشمه ای پاک و زلال
می توان در فکر باغ و د شت بود
عاشق گلگشت بود
میتوان این جمله را در دفتر فردا نوشت
خوبی از هر چیز دیگر بهتر است

GotSmiley for FREE! Click Here

جاتون خالی...، دیشب من با خواهرم و دختر خاله هام رفتیم کنسرت عرفانی(سنتی) گروه مهرو ماه شیراز در بوشهر.خیلی حال داد . منم یاد سالهایی افتادم که سنتور می زدم ، ولی از وقتی می رم سر کار دیگه وقت نمی کنم .یادش بخیر من عاشق سنتور بودم ولی بابام با  هر سازی مخالف بود ، ۸ سال پیش که بابام دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز بود ،یک شب که شب تولد من هم بود اومد خونه ، اون وقتا ما پاترول ۴ در داشتیم ،بابا کلید ماشین رو به من داد و گفت برو در عقب ماشین رو باز کن هر چیزی که توی ماشین هست رو بردارو بیار ، منم از دنیا بی خبر و ناراحت که تولد منو فراموش کردن ، در و که باز کردم دیدم بابا برام سنتور خریده ،داشتم از خوشحالی پرواز می کردم ،فردای همون روزم رفتیم بابا منو ثبت نام کرد .

یادش بخیر. بهترین هدیه تولدم بود............................ 

بازم می خوام اگه خدا بخواد شروع کنم

راستی من متولد ۶ بهمن هستم!