و من آهسته می‌گریم!
دلم آغشته از نفرین تنهایی است.
میان کوچه‌های سرد رسوایی،
سراب جوی را از ماه می‌جویم
به دنبال محبت از پی آن رهگذر،
آن سایه تاریک
برای دیدن خورشید خوشبختی
برای با تو بودن
تلاقی نگاهت را چشیدن
برای با تو بودن
با تو بودن!
عجب رویای زیبایی
عجب اندیشه و فکر محالی!
+++
من دیوانه می‌گریم.

 خوب 13 روز تعطیلی هم تموم شد و دوباره باید بریم سر کار ... ای بابا . تعطیلات به من که اصلا خوش نگذشت ، امیدوارم به شما خوش گذشته باشه . 13 بدر هم تموم شد ما که دریا داریم رفتیم یه جایی که هم دریا باشه هم سبزی ... عکس های خیلی توپی هم گرفتم که بزودی براتون می گذارم .

راستی ببخشید دیر آپ کردم ، من به نت دسترسی نداشتم...